Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Careers
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (322 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
parade lap
U
رژه اهسته دور پیست برای گرم کردن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
pace lap
U
دور پیست را باهم رفتن برای گرم کردن ماشین در اغازمسابقه
walking ring
U
پیست بیضی شکل برای راه بردن و گرم کردن اسب پیش از مسابقه
banked track
U
پیست اتومبیلرانی با انحنای برجسته پیست انحناداربرجسته دوچرخه سواری
snow farming
U
اماده کردن پیست اسکی
stewed
U
اهسته جوشانیدن اهسته پختن
stews
U
اهسته جوشانیدن اهسته پختن
stew
U
اهسته جوشانیدن اهسته پختن
stewing
U
اهسته جوشانیدن اهسته پختن
tapping
U
ضربت اهسته ضربات اهسته وپیوسته زدن شیر اب زدن به
tapped
U
ضربت اهسته ضربات اهسته وپیوسته زدن شیر اب زدن به
tap
U
ضربت اهسته ضربات اهسته وپیوسته زدن شیر اب زدن به
to slack up
U
کم کم اهسته کردن
trickle charge
U
پر کردن اهسته
slackening
U
اهسته کردن
slackens
U
اهسته کردن
slackened
U
اهسته کردن
slacken
U
اهسته کردن
anneal
U
نرم کردن فلز به وسیله حرارت دادن و سرد کردن اهسته در کوره
gentle
U
اهسته ملایم کردن
decelerate
U
کندکردن اهسته کردن
gentlest
U
اهسته ملایم کردن
slow
U
اهسته کردن یاشدن
slows
U
اهسته کردن یاشدن
slower
U
اهسته کردن یاشدن
slowest
U
اهسته کردن یاشدن
slowing
U
اهسته کردن یاشدن
slowed
U
اهسته کردن یاشدن
decelerated
U
کندکردن اهسته کردن
decants
U
اهسته خالی کردن
decanting
U
اهسته خالی کردن
decanted
U
اهسته خالی کردن
decant
U
اهسته خالی کردن
decelerating
U
کندکردن اهسته کردن
decelerates
U
کندکردن اهسته کردن
elutriate
U
اهسته خالی کردن
gentler
U
اهسته ملایم کردن
retarding
U
عقب انداختن اهسته کردن
coo
U
اهسته بازمزمه ادا کردن
retard
U
عقب انداختن اهسته کردن
fudged
U
فریفتن اهسته حرکت کردن
cooed
U
اهسته بازمزمه ادا کردن
fudging
U
فریفتن اهسته حرکت کردن
coos
U
اهسته بازمزمه ادا کردن
fudges
U
فریفتن اهسته حرکت کردن
cooing
U
اهسته بازمزمه ادا کردن
retards
U
عقب انداختن اهسته کردن
fudge
U
فریفتن اهسته حرکت کردن
plods
U
اهسته ومحکم حرکت کردن صدای پا
plodding
U
اهسته ومحکم حرکت کردن صدای پا
plod
U
اهسته ومحکم حرکت کردن صدای پا
plodded
U
اهسته ومحکم حرکت کردن صدای پا
instill
U
کم کم تزریق کردن اهسته القاء کردن
instills
U
کم کم تزریق کردن اهسته القاء کردن
instilled
U
کم کم تزریق کردن اهسته القاء کردن
instils
U
کم کم تزریق کردن اهسته القاء کردن
instil
U
کم کم تزریق کردن اهسته القاء کردن
instilling
U
کم کم تزریق کردن اهسته القاء کردن
paces
U
باگامهای اهسته و موزون حرکت کردن قدم زدن
paced
U
باگامهای اهسته و موزون حرکت کردن قدم زدن
pace
U
باگامهای اهسته و موزون حرکت کردن قدم زدن
forerunners
U
پیست بازکن
forerunner
U
پیست بازکن
piste
U
پیست اسکی
coursed
U
پیست مسابقه
courses
U
پیست مسابقه
motordrome
U
پیست یا مسیر
course
U
پیست مسابقه
circuits
U
پیست اسبدوانی
infield
U
پیست مسابقه
field of play
U
پیست شمشیربازی
circuit
U
پیست اتومبیلرانی
bobrum
U
پیست لوژسواری
circuit
U
پیست اسبدوانی
circuits
U
پیست اتومبیلرانی
motordrome
U
پیست مسابقه
turf
U
پیست چمن اسبدوانی
apron
U
کناره داخلی پیست
velodrome
U
پیست دوچرخه سواری
aprons
U
کناره داخلی پیست
speedway
U
پیست بیضی اتومبیلرانی
auto drome
U
پیست اتومبیل رانی
strip
U
سطح پیست شمشیربازی
indexing
U
استفاده از کامپیوتر برای کامپایل کردن اندیس برای کتاب با انتخاب کردن کلمات و موضوعات مربوطه در متن
back nine
U
نیمه دوم پیست 81 قسمت
backstraight
U
قسمت دراز و مستقیم پیست
apres ski
U
تفریحات بعد از اسکی در پیست
toboggan
U
وسیله حمل مجروحان پیست اسکی
banked turn
U
انحنای پیست اتومبیلرانی بطرف داخل
under
U
در قوس داخلی پیست اتومبیل رانی
under-
U
در قوس داخلی پیست اتومبیل رانی
clubhouse turn
U
انحنای پیست اسبدوانی پس ازخط پایان
toboggans
U
وسیله حمل مجروحان پیست اسکی
ski patrolman
U
عضو گروه نجات در پیست اسکی
tartan
U
ماده شیمیایی مورد استفاده در پیست
banking track
U
انحنای پیست دوچرخه سواری بطرف داخل
ski patrol
U
گروه نجات و حمل مصدومان در پیست اسکی
tirm oval
U
پیست مسابقه اتومبیل رانی به شکل مثلث با گوشههای قوسی
pussyfoot
U
دزدکی راه رفتن اهسته ودزدکی کاری کردن طفره رفتن
goose step
U
رژه رفتن بدون زانو خم کردن قدم اهسته رفتن
drawled
U
کشیده حرف زدن اهسته و کشیده ادا کردن
drawling
U
کشیده حرف زدن اهسته و کشیده ادا کردن
drawl
U
کشیده حرف زدن اهسته و کشیده ادا کردن
drawls
U
کشیده حرف زدن اهسته و کشیده ادا کردن
track
U
پیست مسابقه اتومبیل رانی یا اسبدوانی مسیر بیضی شکل دو و میدانی
tracked
U
پیست مسابقه اتومبیل رانی یا اسبدوانی مسیر بیضی شکل دو و میدانی
tracks
U
پیست مسابقه اتومبیل رانی یا اسبدوانی مسیر بیضی شکل دو و میدانی
to scramble for something
U
هجوم کردن با عجله برای چیزی
[با دیگران کشمکش کردن برای گرفتن چیزی]
lines
U
رانی در پیست مقدر امتیازاعطایی در شرطبندی روی اسب طناب مورد استفاده درقایق
line
U
رانی در پیست مقدر امتیازاعطایی در شرطبندی روی اسب طناب مورد استفاده درقایق
pace
U
با قدم اهسته رفتن قدم رو کردن
paced
U
با قدم اهسته رفتن قدم رو کردن
paces
U
با قدم اهسته رفتن قدم رو کردن
personal
U
متصل یا وصل در سیستم برای مشخص کردن یا تامین اجازه برای کاربر
liberal education
U
اموزش و پرورشی که برای روشن کردن فکر باشد نه برای مقاصد پیشهای
intubation
U
فرو کردن لوله در حنجرهای برای برای نگاه داشتن .....دیفتری و مانندان
auto
U
توانایی یک مدار برای احساس کردن و انتخاب خودکار نرخ صحیحی برای یک خط
bread and point
U
سیب زمینی و نانش برای خوردن و بقیه اش برای نگاه کردن است
autos
U
توانایی یک مدار برای احساس کردن و انتخاب خودکار نرخ صحیحی برای یک خط
potatoes and point
U
سیب زمینی یا نانش برای خوردن و بقیه اش برای نگاه کردن است
turnaround time
U
زمان لازم برای فعال کردن برنامه برای تولید که کاربر خواسته است
diagnostics
U
اطلاع و پیام سیستم پس از تشخیص خطا برای کمک به کاربر برای تصحیح کردن آن
weight belt
U
کمربند با وزنه هایی برای سنگین کردن بدن غواص برای رفتن به عمق موردنظر
conferencing
U
اتصال چندین کامپیوتر وترمینال به هم برای اجازه دادن به گروهی از کاربران برای ارتباط برقرار کردن
skimming
U
محصولی را با قیمت بالاعرضه کردن برای اطمینان ازمقاومت ان و متعاقبا" تخفیف تدریجی دادن برای توسعه فروش
ikon
U
نشانه گرافیکی یا تصویری روی صفحه نمایش که در سیستم محاورهای به کار می رود برای تامین یک روش ساده برای مشخص کردن یک تابع
time
U
1-سیگنالی که به صورت پایه برای مقاصد زمان بندی استفاده شود.2-سیگنال پیاپی در اسیلوسکوپ برای جابجا کردن اشعه روی صفحه نمایش
timed
U
1-سیگنالی که به صورت پایه برای مقاصد زمان بندی استفاده شود.2-سیگنال پیاپی در اسیلوسکوپ برای جابجا کردن اشعه روی صفحه نمایش
times
U
1-سیگنالی که به صورت پایه برای مقاصد زمان بندی استفاده شود.2-سیگنال پیاپی در اسیلوسکوپ برای جابجا کردن اشعه روی صفحه نمایش
groove
U
خط فرسوده میان طول مسیر بولینگ سریعترین مسیر پیست مسابقه اتومبیلرانی خان
grooves
U
خط فرسوده میان طول مسیر بولینگ سریعترین مسیر پیست مسابقه اتومبیلرانی خان
to send round the hat
U
برای کسی اعانه جمع کردن کشکول گدایی برای کسی دست گرفتن
slowing
U
اهسته
slowly
U
اهسته
slower
U
اهسته
at a slow pace
U
اهسته
slowest
U
اهسته
limper
U
اهسته رو
fabian
U
اهسته رو
low low
U
اهسته اهسته
languidly
U
اهسته
largo a
U
اهسته
quietly
U
اهسته
slows
U
اهسته
lightly
U
اهسته
ritardando
U
اهسته تر
slow
U
اهسته
lentamente
U
اهسته
silently
U
اهسته
indistinct
U
اهسته
lento a
U
اهسته
slowed
U
اهسته
low
U
اهسته
tardo
U
اهسته
slow footed
U
اهسته
plodder
U
اهسته رو
catlike
U
اهسته رو
gradual
U
اهسته
slow down
U
اهسته
cattish
U
اهسته رو
below ones breath
U
اهسته
dabbed
U
اهسته زدن
simmer
U
اهسته جوشیدن
slow paced
U
اهسته گام
trudged
U
قدم اهسته
trudges
U
قدم اهسته
softened
U
اهسته ترکردن
trudge
U
قدم اهسته
simmering
U
اهسته جوشیدن
languid
U
بی حال اهسته
simmers
U
اهسته جوشیدن
tap
U
اهسته زدن
slid
U
اهسته رفتن
mealy mouthed
U
اهسته حرف زن
to wear away
U
اهسته راندن
mealy-mouthed
U
اهسته حرف زن
dabs
U
اهسته زدن
trudging
U
قدم اهسته
soften
U
اهسته ترکردن
goose step
U
قدم اهسته
jogging
U
اهسته دویدن
jogged
U
اهسته دویدن
jog
U
اهسته دویدن
tip
U
ضربت اهسته
tipping
U
ضربت اهسته
tapping
U
اهسته زدن
jogs
U
اهسته دویدن
andante
U
نسبتا اهسته
jiggle
U
تکان اهسته
pianissimo
U
بسیار اهسته
piaffer
U
یورتمه اهسته
dogtrot
U
یورتمه اهسته
softens
U
اهسته ترکردن
slow paced
U
اهسته خرام
sluggish
U
بطی اهسته رو
tapped
U
اهسته زدن
susurration
U
سخن اهسته
largo
U
اهسته و مفصل
rallenttando
U
بتدریج اهسته تر
lagging
U
اهسته کند
slow ahead
U
اهسته به جلو
Recent search history
Forum search
2
New Format
4
واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
4
واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
4
واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
4
واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
1
Potential
1
incentive
1
affixation
1
gorse melatonin
1
strong
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com